نامه جدايي .......
بعد از سفری که نامه اش آمد نامه ی تلخ و جانگدازی بود
سخنش گرمی گذشته نداشت خالی از هر شکوه و رازی بود
در کلامش چو نامه های قدیم مهر و لطف و صفا نمیجوشید
لحن گرمش به ظاهرآرایی سردی نامه را نمیپوشید
نامه ای تلخ بود و هر سطرش داستانی ز بی وفایی بود
هرچه با مهربانیش خواندم نامه اش نامه ی جدایی بود
چیزی از دوریش نمیگذرد که چنین سرد و بی وفا شده است
قصه ای بیگانه وار میگوید باکسی شاید آشنا شده است….
نظرات شما عزیزان: